یکی از سه مکتب مادر آشپزی، در کنار مکاتب چینی و رومی. مراد از«مادر» در عبارت «مکاتب مادر در آشپزی» آن است که اولا آشپزی ایرانی مؤلفه های خاص خود را پرورده است و دیگر این که مولد شکل گیری شماری از شیوه های آشپزی در سراسر جهان بوده است. هر چند فلات ایران به لحاظ جغرافیایی مرکز خاورمیانه نیست، اما قرنها چون مرکز فرهنگی این منطقه از جهان صادرکننده اصلی فرآورده های فرهنگی به دیگر اقوام منطقه بوده است. آشپزی ایرانی نیز چونان جلوه ای از جلوه های فرهنگ ایرانی، به ویژه مولد شیوه هایی مشخص از آشپزی، یعنی آشپزی عربی، آشپزی ترکی، آشپزی هندی بوده است. درباره آشپزی هندی جانب احتیاط را از آن رو نگاه می باید داشت که کهن بوم فرهنگی هند، تا پیش از قدرت یافتن حکومت های محلی و همه گیر مسلمان، به ویژه امپراتوری ایرانی مدار گورکانیان هند، مؤلفه های خاص خود را داشته است و پس از آن نیز، به عبارت دقیق تر، در نتیجه غلبه همه جانبه فرهنگ ایرانی، بدان پیوسته و با آن درآمیخته و الگوهای آن را کمابیش سرمشق خود کرده است.
عوامل اصلی تشخص یافتن آشپزی ایرانی عبارت اند از
- فرآورده های بومی، که به سبب اقلیم خاص جغرافیایی ایران از طرفی سبب شده است عموما اقلام غذایی در آشپزی ایرانی با کیفیتی بالا به دست آید و از طرف دیگر، تنوع جغرافیایی، از گرمسیر، سردسیر، بیابانی، دریایی، دشتی، و کوهستانی سبب تکثر و گستردگی و همه شمولی آشپزی ایرانی بوده است؛
- نوع سوخت، که عموما زغالی بوده و سبب شکل گیری اجاق و تنور شده است. پخت و پز اجاقی و تنوری یکی از مهم ترین مؤلفه های آشپزی ایرانی، آرام پزی، را سبب شده است؛
- عادات و آداب و خرافه های ایرانی، که نه فقط سبب ظهور باورهای خاص ایرانیان در پخت وپز بوده است، بلکه در شکل گیری تصورات خاص ایرانیان از یک به یک اقلام غذایی تأثیر گذاشته است.
ویژگی های اصلی آشپزی ایرانی موارد زیر را شامل می شود:
۱. دوگانگی و امتزاج دو جزء اصلی غذاهای ایرانی (چلو و خورش یا چلو و کباب یا دوگانگی و امتزاج نان با برخی خورش ها و کباب ها). از این منظر می توان انواع پلو را صورتهای وحدت یافته چلو و خورش دانست؛
۲. تنوع و رنگارنگی پلوها و خورش های ایرانی.
۳. تنوع چاشنی های ایرانی و اختیاری بودن قدر و اندازه افزوده شدن آنها به غذاها؛
۴. تنوع اردورها، پس غذاها و غذاهای همراه ایرانی؛
۵. آداب و سلیقه های خاص ایرانی در چیدن سفره.
بدود دیدگاه